خامنه ای در دو سخنرانی اخیر خود سعی کرده به نوعی مهمترین قسمت سخنرانی خود را به صورتی گمراه کننده و با لحنی متفاوت از آنچه خواست اصلی وی است و موافق نظر رسانه های خارجی سخن بگوید. در سخنرانی اول در صحبتی عجیب و حتی مغایر با سیاست سی ساله جمهوری اسلامی که تمام مشکلات خود را به توطئه بیگانگان ربط میدهد، خامنه ای عنوان کرد که هیچ قدرت خارجی پشت اعتراضات پس از انتخابات در ایران نبود. در سخنرانی روز گذشته نیز او قسم خورد کسانی که جنایات پس از انتخابات علیه مردم را انجام دادند مجازات کند.
از سخنرانی های اخیر خامنه ای که همانا به دلیل هراس حکومت و شخص خامنه ای از بازگشایی دانشگاهها انجام می شد، دو مطلب فوق در اکثر رسانه های خارجی بازتاب یافت. این در حالیست که کلیت مطلب در هر دو سخنرانی اخیر خامنه ای، چیزی دیگر و طبق معمول بر علیه ملت ایران و صلح جهانی و در جهت اعمال زور و محدودیتهای بیشتر در جامعه و بخصوص دانشگاه بود.
سعید مرتضوی از سمت دادستان عمومی و انقلاب تهران برکنار شد. صادق لاريجانی رئيس جدید قوه قضائيه در احكامی جداگانه سه مقام عالی قضایی ایران را تعیین کرد. بنا به گزارشهای رسمی احمد شفیعی به سمت دادستان انتظامی قضات، احمد واعظی جزئی به سمت معاون آموزشی قوه قضائيه و عباس جعفری دولتآبادی به سمت دادستان عمومی و انقلاب تهران منصوب شدهاند. سعید مرتضوی از سمت اخیر برکنار شده است.
طبق گزارش خبرگزاري فالس، سردار سرلشكر جعفري فرمانده سپاه صبح امروز در نشست خبري كه هدف از آن را ارائه گزارش از فعاليتهاي شش ماهه اخير سپاه و بسيج در سال 88 عنوان كرد، بدون اشاره به فعالیتهای کلان اقتصادی این نیروها که عمدتا با استفاده از رانت های پیدا و پنهان و اعمال قدرت نظامی صورت می پذیرد و این اواخر گسترده تر شده و در تمامی زمینه های اقتصادی چنگ انداخته اند، اظهار داشت: در اين مدت كه زمان پركاري براي سپاه و بسيج بوده است، در عرصههاي مختلف ماموريتهاي متعددي انجام شد و جاي دارد از تمامي پاسداران و بسيجيان تشكر كنيم. جعفري بدون اشاره به این شائبه که هدف از فعالیتها و تحرکات نظامی امنیتی سپاه حفظ موقعیت خود در زد و بندهای اقتصادی است،ماموريت سپاه را بر اساس قانون، دفاع از انقلاب و دستاوردهاي آن دانست و گفت: سپاه پاسداران همواره در جهت حمايت از مردم به ويژه محرومين و مستضعفين گام برميدارد و در اين زمينه انجام ماموريتهاي مختلف از الزامات قطعي انجام اين وظيفه است
وي با بيان اينكه سپاه پاسداران داراي سه ويژگي عمده مكتبي، مردمي و انقلابي بودن است، تصريح كرد: اين نهاد متكي بر اصول و مباني اسلام و تشيع سازماندهي شده و بر همين اساس به انجام ماموريتهاي خود ميپردازد. فرمانده كل سپاه خاطرنشان كرد: دغدغه اصلي سپاه در موضوع امنيت عمومي مردم در ابعاد دفاعي و امنيتي خلاصه ميشود كه هم در بعد دفاعي و هم امنيتي سپاه پاسداران مسئول امنيت و آرامش جامعه است كه اين ماموريت را به كمك نيروهاي امنيتي، دفاعي و نظامي انجام ميدهد و هر كجا كه در مسائل امنيتي و دفاعي احتياج به كمك سپاه و بسيج باشد، اين نهاد به كمك ديگر نيروها خواهد رفت. جعفري رفاه و آسايش عمومي بر اساس عدالت و حمايت از اقشار محروم مستضعف را يكي ديگر از موضوعات مهم در وظايف سپاه پاسداران عنوان كرد و گفت: اين موضوعات برخاسته از همان ويژگيهاي سهگانه سپاه ميباشد و در اين شش ماهه شاهد بوديم كه اقدامات قابل توجهي نيز انجام گرفته است. عضو شورايعالي امنيت ملي با آگاهی از انزجار مردم از سرکوب بی رحمانه در تهران بدون اشاره به آن به اقدامات سپاه پاسداران در برخورد با نا آراميهاي شمالغرب و جنوب شرق كشور پرداخت و اظهار داشت: منطقه شمالغرب به دليل وضعيت جغرافيايي از سالهاي گذشته حتي قبل از انقلاب مورد تهديد دشمنان قرار داشته و اين مناطق از دست عناصر ضد انقلاب و گروهكهاي معاند آرامش نداشت.
جعفري ادامه داد:با تلاشهاي بيوقفهاي كه از طرف سپاه و نيروهاي بسيج در اين منطقه و خصوصا در كردستان انجام شد، عملياتهاي گستردهاي عليه نيروهاي ضد انقلاب، احزاب و گروهكهاي كوموله،دموكرات و پژاك انجام گرفت، امروز امنيت مناسبي در اين منطقه برقرار شده است. وي خاطرنشان كرد: پس از آنكه دشمنان از ناامنيهاي داخلي، نااميد شدند با تحريك عناصر ضد انقلاب قصد برهم زدن امنيت در اين مناطق را داشتند كه با اقدام نيروهاي امنيتي و دادن تلفات سنگين كه شامل 45 كشته و بيش از 50 زخمي طي 15 روز و با انجام سلسله عملياتهاي مختلف انجام گرفت، با شكست روبرو شدند و تسلط نيروهاي ما آنقدر زياد بود كه در اين عملياتها تنها يك شهيد و چند زخمي داديم. فرمانده كل سپاه ضمن تشكر از نيروهاي پاسدار وبسيج،خصوصا بسيجيان بومي منطقه اظهار داشت: اين عملياتها بيانگر تسلط و مهارت نيروهاي خودي بر دشمن است. جعفري با اشاره به اينكه از ابتداي سال جاري مسئوليت امنيت منطقه جنوب شرق كشور به سپاه واگذار شد، اظهار داشت: قبل از واگذاري اين مسئوليت نيز درگيري در آنجا داشتيم كه همان آغاز وارد شدن سپاه در اين موضوع بود و بعد از آن نيز سپاه پاسداران به كمك نيروهاي انتظامي و نيروهاي بومي منطقه و با اتكا بر عشاير و تسليح آنها و واگذاري امنيت بر عهده خودشان ظرف چند ماه اخير توانسته امنيت و آرامش را به جنوب شرق كشور برگرداند كه البته در اين زمينه بايد تلاشهاي زيادي در طول زمان انجام گيرد اما به هر حال يكي از دستاوردهاي مهم سپاه محسوب ميشود. انتهاي پيام/ك
جناب کروبی امروز در پاسخ به تمام کسانی که اظهار داشتند ایشان مستنداتی مبنی براظهارات خود درباره آزار جنسی زندانیان کهریزک ندارد، متن اظهارات یکی ازاین بازداشت شدگان را منتشر نمود و اعلام کرد کهاین مطلب تنها گوشه ای از مستنداتی است که منتشر می کند و چنانچه این روندادامه یابد مطالب دیگری را منتشر خواهد کرد.
اما آنچه از این اظهارات مشخص است آن است که
1-اراده ای در جمهوری اسلامی برای پیگیری این فجایع وجود ندارد
2--از موضوع جنایات افراد رده بالای جمهوری اسلامی مطلع بوده اند و آن را تایید نموده اند.
3- هدف از تحت فشار قراردادن جناب کروبی و درخواست اطلاعات و مستندات بررسی جنایات نیست بلکه پاک کردن آثار جنایت است.
بخوانید متن کامل اظهارات این فرد را تا دریابید فسادی که به نام دین در جمهوری اسلامی نهادینه شده است (منبع سایت اعتماد ملی): حاج آقای کروبی پس ازاظهارات من روزهای فراوانی را با من نشست و برخاست و تجربه زندگی در کنارایشان بود که بعد از مدتی توانستم غرور له شده و شخصیت تکیده خود رابازیابم. ایشان ساعت های مدید با من سخن می گفت ومانند یک روانپزشک زمین وزمان را به هم می دوخت تا قانعم کند که من در این موضوع بی گناهم و داستانهای دینی و تجربی فراوانی را برایم بازگوکرده و مثال های مختلفی را در اینرابطه زدند و داستان مرا با آنان مقایسه کرد و من متوجه شدم بنا به سخنانایشان اگر کسی که با دست و پای بسته و بدون اینکه از خود قدرتی داشته باشدمورد تجاوز قرار گیرد نه تنها گناهی نکرده بلکه مظلوم نیز واقع شده است. روزهاطول کشید تا که حالم کمی بهتر شد وتوانستم خودی بازیابم و با این موضوعکنار بیایم و فکر خودکشی را از سر بیرون کنم و خودم را دوباره احیا کنم پساز چندی بالخره روز چهارشنبه 2/5/88 به دستور آقای شاهرودی رئیس قوهقضائیه مرا نزد نماینده آقای دری (دادستان کل کشور )فرستادند به نام آقایمحمدی که ایشان انسان بسیار محترمی بود و بعد از صحبت کردن با من و دیدن ,وضعیت تاسف بارم بسیار با ملاطفت با من صحبت کردند و یکسره با شرح های مناظهار تاسف می کردند و می گفتند وای بر ما و تمامی سوالاتشان در جهتی بودکه به شناسایی محل زندانی من و اشخاص ضارب من مربوط می شد به جاهایی همرسیدیم و ایشان چند جا را حدس زدند. در آخرهم برایم دعا کردند ومرا بهتوکل به خدا تشویق کردند و مرا در آغوش گرفتند و بوسیدند که من باز گریهام گرفت و گفتند قوی باش مرد و فقط نکته ایی که ایشان را ناراحت کرد باخبربودن دوتن از دوستان آقای کروبی از داستان من بود. اما قضیه پنج شنبه 29/5/88 بسیار متفاوت بود ساعت حدود 2 بود که سه نفراز طرف منبع دیگری ازقوه قضائیه به دفتر آقای کروبی آمدند و پس از آن برگه بازجویی جلویمگذاشتند- نمی دانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و 2 نفر دیگر مشغولبازجویی از من شدند ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی من گفتممن شاکی نیستم وفقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردماما باز می گفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به منبگویید از چه کسانی می توانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضیفهمید منظورم چیست وحرفی نزد. به من گفتند که شرح ما وقع را بنویس من همنوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها درمورد این بود که من از کجاآقای کروبی را می شناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چگونه ارتباطبرقرار کردم؟چرا نفس نفس می زنم؟چه طور اعتماد کردم تا به آقای کروبیبگویم؟چرا حاضرشدم که آقای کروبی ازمن فیلم بگیرد؟چرا اصلا فیلمگرفتیم؟هدف آقای کروبی از آگاه کردن آقای گرامی مقدم و آقای داوری چهبود؟آقای گرامی مقدم و داوری کیستند؟چه ساعتی به حزب زنگ زدم؟با چه شمارهایی زنگ زدم؟به چه بهانه به حزب رفتم؟آنجا چه گفتم؟آنها چه گفتند؟وقتی زنگزدم چه کسی گوشی را برداشت؟بعد به چه کسی وصل کرد؟به آن شخص چه گفتم؟با چهکسی رفتم؟در کدام تظاهرات ها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیهی تجاوز که بعد از حدود 3 ساعت که من به ایشان اعتراض کردم . ایشانبه من گفتند ما نمی دانیم توراست می گویی یا نه تو ادعای سنگینی می کنی . کل نظام مقدس را زیر سوال بردی ما از کجا بدانیم که تورا تطمیع نکردهاند؟و وقتی که من گفتم که شما مثل اینکه یادتان رفته است مسئله چیست بهظاهر خواستند سئوالاتی در این خصوص کنند سئوالاتی از این دست که دخول تاکجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟که این سوالات بیش از پیش باعثتخریب روح وروان من شد. آن جور که من احساس می کنم دوستان آقای مرتضوینظرشان این است که با تخریب شخصیت اینجانب موضوع را به سمتی سوق دهند کهمن از آقای کروبی پول گرفتم یا آقای کروبی تطمیعم کرده تااین ادعا رابکنم. بعد هم از من خواستند که با ایشان به پزشکی قانونی بروم ومنعلی رغم اینکه از ایشان خواستم باتوجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگیجهبگذارند برای روز دیگر که ایشان مخالفت کردندو باهم راهی پزشکی قانونیشدیم. بعد هم در راه پزشکی قانونی قاضی به من می گویند حدیث داریم ازحضرت امام جعفر صادق که احمق و بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیایشبفروشد بدبخت تر و مفلوک تر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگرانبفروشد.خودتان قضاوت کنید که منظور حاج آقای مقدمی از بیان این جملهچیست؟! و بعد تلویحا به من می گوید که گول بازی های سیاسی را نخورم وبعد هم که گفتم تقلب شده گفت: " وقتی آقای کرباسچی به آقای موسوی رای دادهببین قضیه از چه قرار است من حتی مطمئنم که خود آقای کروبی هم به آقایموسوی رای داده" ودیگر پی این داستان را به توصیه بزرگان با سکوت ادامهدادم و وقتی گفتم چرا با بچه ها اینکار را کردید و چرا اینجور کردید مگرماچه کار کردیم؟ گفت وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده یعنی بوده که منگفتم نعوذ بالله که رهبری خدا نیستند و معصوم هم نیستند که بعد دیدم داردبه سفسطه می کشاند که باز سکوت پیشه کردم. درمیان راه ایستادیم ودونفر دیگر آمدند تا شیفتشان را عوض کنند، من به قاضی مقدمی گفتم که اگرممکن است دیگر اینها نفهمند و ایشان هم قول داد و گفت که نامه مهر و مومشده به دستم می دهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلکه با آن مامورپچ پچ کرد و زمانی که من به پزشک قانونی رسیدم . مامور نامه را بازکرد و به دست مامور پذیرش داد نمی دانم یک نامه معاینه تجاوز به چند کلمهنیاز دارد که قاضی محترم صفحه را ریز ریزپر کرده بود و دکتر قریب 5 دقیقهآن را می خواند بعد هم مامور همراهم ،به نزد دکتری که مرا معاینه کرد رفتو چند بار به قاضی زنگ زد و دایم از من دور می شد مباد که من بشنوم چه میگوید؟در ضمن دکتر پزشکی قانونی به من گفت که من دو نامه می دهم تا شرحدرمانت را پزشکانی که رفته ایی برای من بنویسند تا نظر دهم اما آن ماموراین نامه ها را به من نداد وهرچه به او گفتم که من خودم دیدم که آن نامهها را گرفتی هاشا کرد بعد هم زمانی که منتظر جواب بودیم مامور به من میگوید من فکر نمی کنم کسی اینکار را بکند بعد هم به من تهمت دروغگویی میزند و می گوید می دانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت می آورند؟ بعد کهدید خیلی محکم ایستاده ام و می گویم من فقط از خدا می ترسم و روی حرفمایستاده ام به من می گوید اگر اتفاقی هم افتاده نباید می گفتی باید به خداواگذار می کردی الان ببین آبروی خودت و خانواده ات را برده ایی بعد هم کهاز دکتر نقل قول کردم که می گوید بعد از 1.5 ماه هیچ چیز مشاهده نمی شودمامور به من می گوید اگر چیزی بود حتی سایزش رو هم بهت می دادند وادامهداد که ما کارمان این است که البته معلوم نیست معنای این جمله مجهول کدامکار است. در راه برگشت وقتی گفتم امسال ماه رمضان بی آبیش سخت است باصدای بلند و چشم غره به من گفت :همینش خوب است که آدم ها بفهمند که جهنمچگونه است. امروز هم به نزد همسایه های ما آمده اند و یکسری سوالات راجعمن و خانواده ام کرده اند این کارها چه مفهومی جز ارعاب من از عمومی شدنقضیه را در ذهن تداعی می کند؟ من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز 5شنبه من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند من را گرفته اند؛زندان بودم چشمان ودستهایم بسته بود ند؛به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همهکاری با من کردند که نزد تمام بی دینان و بت پرستان مذموم است ومن تنهاجرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم.من از شخصحقیقی شاکی نیستم چرا که می دانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردنیک شخص رده پایین یا یک گروه پایین رتبه می اندازند وهیچ وقت با مسببیناصلی برخوردی در خور انجام نمی شود
به من حق بدید اینجوری بنویسم آخه هر غلطی دلشون میخواد میکنن و بعد میگن به خاطر حفظ نظام صداشو در نیارید. نتیجه اش این می شه که تو زندان این مملکت به اصطلاح اسلامی به دختر و پسر تجاوز می کنن.
چون میدونن به خاطر حفظ نظام کسی صداشو در نخواهد آورد و اعتقاد دارند به خاطر حفظ نظام هر غلطی مجازه. این حفظ نظام نهایت سفسطه است و تحلیل و استدلال در این مورد ره به جایی نمیبره. این سفسطه گرها میگن که مردم اگه بمیرند، شکنجه بشند یا در زندان بهشون تجاوز بشه اصلا مهم نیست، مهم اینه که اصل نظام به خطر نیفته.
یکی از این آقایون علمایی که امروز خفه شده اند که مبادا اصل نظام به خطر بیفته جواب بده ببینیم آیا نظام برای مردم است یا مردم برای نظام اند؟ آیا دین برای سعادت و خوشبختی مردم است یا مردم باید به بند کشیده شوند تا حکومت دینی پا بر جا بماند؟
نمی خواد جواب بدید، از سکوت مرگبار شما پاسختون مشخصه. از اینکه فریاد مظلومانه الله اکبر هر شب مردم روی پشت بامها را شنیدید و کوچکترین عکس العملی نشان نداید مشخصه شد که شما مردم را می خواستید به خاطر اینکه بساط حکومت به اصطلاح دینی خودتان را بر گرده اونها سوار کنید.
ولی دیگه حناتون رنگی نداره. از این به بعد هر کدومتون که به هر نحوی دم از حفظ نظام بزنه به معنی حمایت از تجاوز در زندانها وضرب وشتم و کشتار مردم بی گناه در خیابانهاست. و همینجا بهتون هشدار میدم و اخطار می کنم اگر از این به بعد کلمه حفظ نظام رو دستاویز قرار بدید رسواتون خواهیم کرد.
حسين شاهمرادي در نامه ای به جناب کروبی ضمن آنکه دیدار خود با ایشان و موضوع ترانه موسوی را تایید کرد با دستاویز قرار دادن حفظ نظام از فاش ساختن ماجرای ترانه موسوی توسط کروبی انتقاد نمود. شاهمرادی در نامه خود با انتقاد از رسانه های معترضین و بیان اینکه در قاموس آنها هدف، هر وسيلهاي را توجيه ميكند و باكي نيست اگر وسيله خلاف آشكار اصولي باشد كه انقلاب اسلامي بر پايه آن شكل گرفته، به دفاع از دروغ پردازی رسانه به اصطلاح ملی در خصوص ماجرای ترانه موسوی پرداخت.
متن نامه برادر همسر ترانه موسوي:
جناب آقاي كروبي
با سلام
سالياني است كه دلخوشم به ادامه درس و علم و كارهاي خرد فرهنگي، آن هم در حد بضاعت مزجاه، خسته از قيل و قال و دم بسته از هر حرف و حديث. گرچه در جواني در حاشيه بودهام ليك موي سپيد چنان كرد كه از حاشيهنشيني نيز سخت بپرهيزم و بسنده كنم. به رَخت و پَخت خويش. اما اين روزگار رنگآميز نميگذارد و رسانه و بازيهاي رسانه و سوداي اين سو و آن سو، خلوتِ خلوت گزيدگان را به هم ميزند.
صفحه نخست آخرين شماره روزنامه اعتماد ملي و نوشتهاي از يار قديم انقلاب و مبارز نستوه دوران ستمشاهي، براي من بهتي ديگر بود. براي من كه خود را شاگرد كوچك بزرگان انقلاب ميدانم و به تلمذ محضر بزرگان مباهات ميكردم، براي من كه خود را فرزند انقلاب ميپندارم و سرباز ولايت.
ماندهام سخت عجب، كه به كجا ميرويم؟ براي چه؟ و به چه كار؟ دو ماه دشوار سپري شده و رسانههاي ايران و جهان با هرگرايش و سليقهاي، هر چه تير داشتهاند در چله زبان نهادهاند و ذهن مردم صبور و مهربان ايران اسلامي را نشانه گرفتهاند. از بركت اين هجمه و حمله فضاي سياسي امروز ملتهب شده و حرور تابستان را افزون و طاقتفرسا كرده است. چنانكه هدف، هر وسيلهاي را توجيه ميكند و باكي نيست اگر وسيله خلاف آشكار اصولي باشد كه انقلاب اسلامي بر پايه آن شكل گرفته، باليده است. راه و روش طلبگي از آغاز راه و قدم اول، آموختن و پافشاري بر مكارم اخلاق است به خداباوري، به راستگويي و راستروي و به امانت و برائت، به عدالت و استعانت از خداوند يكتا در پاسداشت حرمت و حريم انسان، ليكن آنچنان منقلب است زمانه كه در كمال ناباوري پارهاي از عالمان نيز خواسته و ناخواسته در چنبر عدول از عدل گرفتار آمدهاند و مردم به ويژه جوانان را مردد ساختهاند و طلبگان را رودرروي اين پرسش نشاندهاند كه مبادا عالم بيعمل با شيم و نحل بيعسل!
جناب آقاي كروبي!
دو ماه از انتخابات دوره دهم ميگذرد و نتيجه آن معلوم شده و افراداز هر گروه و با هر پسند، حفظ نظام را كه حضرت مرادمان آن را اوجب واجبات خواند به نسيان سپردهاند و بر طبل خويش ميكوبند. سماجت از دو طرف ادامه دارد و هر كس براي بالا نشاندن حرف خود به هر چه دست مياندازد و به هر كار توسل ميجويد حتي اگر طرح موضوعات غيردقيق و صحيح باشد، افكار عمومي را تحريك كند و حيثيت افراد مومن و حرمت حريم شخصي آدميان نقض شود.
در مقدمه اين نوشته گفتم و مكرر و موكد ميكنم كه اين فرزند انقلاب و اين طلبه كوچك ديرسالي است كه عطاي سياست را به لقايش بخشيده و به كار خود است.
نميدانم و نميگويم كه آراء شما چه بوده و ديگري. اما ميدانم و ميگويم كه نميشود و نبايد براي اثبات راي و نظر خود يا بازگرداندن اعتبار سياسي هر موضوعي را بازگفت و بانگ برآورد.
اينك نيز از جايگاه طلبه و تلميذ، سوالي دارم و از دانشمندان مجلس و جنابعالي كه سوابق مبارزاتي و همراهي و همدليتان با انقلاب بر همه آشكار است، كه آيا دوشادوشي دين و سياست را عاقبت اين است؟ هزينه دستيابي به اغراض سياسي چيست؟ و آيا هدف و نظر امام راحل رحمهالله عليه در پايهگذاري اين نظام و رهبر معظم انقلاب و بزرگان مبارز و رسيدن به جامعهاي آرام و آرماني، متخلق به اخلاق اسلامي و آموزههاي ناب الهي، با اوضاع اين دو ماهه دشوار نسبتي دارد؟ آيا اگر ياران امام و ا نقلاب با همه خدمت و ارادات دامان صبر از كف نهادند ميتوان از ديگران انتظار تاب و طاقت داشت؟ و ميشود مسائل سنگين سياسي نظام را چنين ساده انگاشت؟
جناب آقاي كروبي!
در ديداري كه دريافته بوديد كه برنامه تلويزيوني خانم ترانه موسوي به طريقي با خانواده ما ارتباطي دارد ماجرا را از بنده جويا شديد و عرض كردم كه بنا به مسائل و مصالحي كه باور داريم اين قصه را براي هيچيك از بزرگان نگفتهام و نخواهم گفت؛ چرا كه توطئه رسانههاي بيگانه را ميدانم. فتنهانگيزي دشمنان را ديدهام و ناصبوري دوستان را چشيدهام. اصرار ورزيديد. خاموش ماندم. قول داديد كه تنها براي اطلاع خود كنجكاويد حتي نه براي نقلقولهاي خاص. قول شما و ارادت اين كمترين به امام، آن مراد فرزانهاي كه لباس عالمان بر تنم پوشاند، قفل سكوتم را نزد شما و تنها شما شكست تا در سينه شما و تنها شما بماند و عرض كردم كه قصدم فقط افشاي توطئه دشمنان و خاموش كردن فتنه آنان بوده و شنيديد. ليكن با كمال تعجب و تحير 26 مردادماه بخشي از عرايض من با آب و تاب در صفحه نخست نسخه الكترونيكي روزنامه جنابعالي و به اسم و امضاي شما درج شد. چه دشوار بود براي من باور اين عهدشكني. ناباورانه مطلب را خواندم و تاسف و دريغم علاوه شد آن گاه كه ديدم آنچه گفتهام، نگفتهايد!
آبي بود و از جوي برفت، تيري بود و از چله گذشت. ليكن اين سوال باقي است كه گفته شما، دوا بود يا درد؟ با اين كار، كمكي به انقلاب شد يا جريانهاي سياسي اين سو و آن سو، كام خود از آن گرفتند؟ حريم انسان پاس داشته شد يا اصول اخلاق مراعات گرديد؟
براي من كه شما را يار و دلسوز نظام ميدانم هرچند در مواضع شما نبوده و نيستم باور ناكردني بود و شگفتيآور! چه زمانهاي است اين زمان كه آب و آبرو را بهايي نيست. عالمان از علم درميگذرند و عهدها فراموش ميشود به آساني:
دستان خسته بر آسمان برميدارم و دم فروبسته ميگشايم و از درگاه يگانه بخشنده و مهربان براي ايران اسلامي دعا ميگويم.
ساعت حدود چهار و نیم تعداد زیادی از مردم خیابان کریمخان رو بالا و پایین میکردند وعده زیادی هم مقابل کیوسکهای روزنامه فروشی و ایستگاههای تاکسی تجمع کرده بودند. تعداد حداکثر صد نفر از نیروهای انتظامی که از همه جهت با مامورین روزهای قبل متفاوت بودند در ضلع جنوبی خیابان کریم خان به همراه مردم محدوده نزدیک به دفتر روزنامه اعتماد ملی را کنترل می کردند. از نیروهای رنگ و وارنگ با سلاحهای مختلف خبری نبود و فقط مامورین پیشگیری نیروی انتظامی در محل حاضر بودند. مامورین مثل مامورین روزهای قبل خشن و عصبی نبودند و حتی برخلاف آنها با احترام با مردم صحبت می کردند. به نظر می رسید چون می دونستند فعالیت امروزشون و مراقبت از دفتر روزنامه اعتماد ملی طبق خواست مردم و قانونی هست از مامورین واقعی نیروی انتظامی استفاده کرده بودند و نیازی به استفاده از نیروهای خشن و شستشوی مغزی داده شده ندیده بودند. تا حدود ساعت پنج و نیم اوضاع محدوده هفت تیر و کریمخان آرام بود و حتی یک نفر که مشکوک به انصار حزب الله یا بسیج و لباس شخصی باشه به چشم نمی خوردو به نظر اصلا جرات آفتابی شدن هم به خودشون نداده بودن، هر چند هنوز باید مراقب بود.
امروز مردم آزادیخواه ایران پر شور در نماز جمعه شرکت می کنند تا ندای آزادی وطنشان را سردهند.
مردمی که سالیان سال به خاطر دروغها، بی کفایتی ها، تزویرها و جنایات رژیم از نماز جمعه بیزار شده بودند می روند تا دست در دست یکدیگر ترانه آزادی بخوانند و وطنشان را باز ستانند.
امروز ما نماز دومی ها می رویم تا با شور سهراب گونه مرگ دیکتاتوری را فریاد بزنیم و به نماز سنتی ها بیاموزیم که یک نماز ما که پایه های دیکتاتوری را می لرزاند بهتر از سی سال نماز خواندن آنها از سر عادت است که نظام دیکتاتوری را تحکیم می کند.
این عکسها از تظاهرات میلیونی که قبلا گرفته بودم رو میدیدم به نظرم می رسید خیلی وقت از اونها گذشته، ولی هنوز 2 ماه هم نشده! اگه این هفته خواستیم بریم "اعتراض جمعه" اینجوری میریم. شاید از اینم بیشتر، شاید یه جوری رفتیم تا برای همیشه روشن بمونیم.آماده باشیم دوستان..
مقاله حاضر که در سال 86 نوشته شده حجم قراردادهای قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا وابسته به سپاه را فقط در حوزه نفتی بیش از هفت میلیارد دلار برآورد می کند. این در حالیست که طبق آمارهای اخیر اقتصادی این رقم به لطف دولت احمدی نژاد هم اکنون به بیش از 20 میلیارد دلار بالغ گشته. درآمد حیرت آور و هنگفتی که برای حفظ و استمرار آن، کودتای سیاه و ننگین 22خرداد بر علیه ملت ایران تدارک دیده شد.
این مقاله در ابتدا به نحوه شکل گیری قرارگاه خاتم الانبیا پس از جنگ پرداخته و سپس نحوه قدرت گرفتنش را بیان می نماید؛ ازترک تشریفات مناقصه و واگذاری طرحهای عمرانی شهرداری تهران به قرارگاه خاتم الانبیا توسط احمدی نژاد تا رويارویي مستقيم سپاه با دولت خاتمی درمورد ساخت فرودگاه بين المللي جديد تهران و همچنین اپراتوري تلفن هاي همراه و پروژه هايمخابراتي كه بخش هایي از آنها بهدو شركت ترك سپرده شده بود.
سپس این مقاله به اوج گرفتن غول اقتصادی سپاه و تبدیل شدن آن به یک کارتل اقتصادی بین الملی در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد می پردازد. یک کارتل اقتصادی بین الملی در زمینه های نفت، گاز، تجهیزات بندرگاهی، صنایع فولادی و سایر فعالیت های اقتصادی که همانا هدف اصلیتر گردانندگان آن ایفای نقش اساسی در جهت اهداف شوم و پلید هسته ای جمهوری اسلامی می باشد. از جمله اقدامات کلان انجام شده جهت قویتر کردن این کارتل اقتصادی، واگذاری پروژه خط لوله انتقال گاز عسلويه به پاكستان به قرارگاه سپاه بدون انجام مناقصه است. پروژهاي كهارزش تقريبي آن تا مرز پاكستان به 2.2 ميليارد دلار مي رسد. همچنین واگذاری پروژه توسعه بخشي از ميدانپارس جنوبي با ارزش اعلام شده دو و نيم ميليارد دلار و توسعه اسكله چابهار و چندین و چندپروژه ديگر در حوزه نفت و گاز و سایر بخش ها كه ارزش كل آن ها بیش از هفت ميليارد دلاراست...ادامه
همانگونه که ذکر شد این مقاله در سال 86 و با توجه به مقتضیات آن زمان نوشته شده و در حال حاضر با توجه به شرایط پیش آمده در کشور به بررسی دقیق تر و افشا ساختن بیشتر این کارتل اقتصادی نیاز است.
ما پیروزی های زیادی در این دو ماه و مخصوصا در هفته اخیر بدست آورده ایم که ارزش جشن گرفتن را دارد. ما هویت خود را بدست آوردیم و پایه های حکومت جهل و ظلم را لرزاندیم. درست است که هنوز همه اندوه از دست دادن بسیاری از عزیزانمان را در دل داریم و نگران دیگر عزیزان زندانیمان هستیم اما این پیروزی که ما تا کنون کسب کردیم غرور انگیز است و می طلبد که یک روز را به شادی سر کنیم. جشن و شادی که خود، نظام جمهوری اسلامی را ناراحت می کند. نظامی که 30 سال هر گونه شادی و خوشی را به هر بهانه ای از مردم و جوانان گرفته است. پس جشن و شادی فردا می تواند خود پربازده ترین مبارزه مدنی باشد. ضمن اینکه جنبش به تجدید قوا نیز نیاز دارد و مهمتر آنکه کودکان که نیاز فراوان به تفریح و شادی دارند رانباید از یاد برد. پس فردا همه با هم به پارکها، سینماها، رستورانها، فست فودها، خیابانها، مراکز خرید و ...برویم وشاد باشیم و با شادی خود به رژیم دهن کجی کنیم. بعضی برنامه های اعلام شده برای فردا را هم می توانیم در حین گشت و گذار و تفریح در بعضی مکانهای شلوغ پیگیری کنیم و در صورت مناسب بودن موقعیت چند تا شعار هم سربدیم تا جشن و شادی مون تکمیل بشه شاد باشید/به امید پیروزی
حجت الاسلام خامنه ای، سالهاست که با هجمه همه جانبه تمام رسانه های کشور سعی داری خود را به عنوان آیت الله و رهبرانقلاب به ملت بخورانی اما زهی خیال باطل که در نزد ملت دیکتاتوری بیش شناخته نمی شوی که مردم روزی صد بار آرزوی مرگش را می کنند.
همانگونه که در روز تنفیذ، خودت و رهبر کاریکاتوری ات را تحقیر کردیم و به گوشه ای تنگ و تاریک و خلوت که در همانجا هم از ترس به خود میلرزیدید فراری دادیم و خود در اصلی ترین میادین شهر چو شیر غران فریاد کشیدیم و نوای مرگتان را سر دادیم؛ فردا چهارشنبه 14 امرداد ماه در روز تحلیف نیز با تجمعات میلیونی خود در سراسر ایران تحقیرتان خواهیم کرد.
مکان و زمان تجمع در تهران : ساعت 9 صبح تظاهرات در میدان بهارستان و درصورت ممانعت سرکوبگران مکان بعدی میدان توپخانه(امام) و درصورت ممانعت سرکوبگران مکان بعدی بازار و در صورت ممانعت پخش شدن در تمام سطح شهر.
شعار اصلی تجمع : یک مملکت یک دولت / اونهم به رای ملت
سایر شعارها برگرفته از لینک http://174.129.8.110/permlink/2009/8/4/1688255 : استقلال ،آزادی ، جمهوری ایرانی ////// جنبش سبز زنده باد ، ایران پاینده باد /////// مجلس فرمایشی ، تعطیل باید گردد //////// برادر شهیدم ، ایران و پس میگیرم /////// ای خواهر شهیدم ، وطن رو پس میگیرم //////// شعار هر ایرانی ، زنده باد آزادی ///////// نماد تغییر نمی خوایم ، محمود ملعون نمیخوایم ، رهبر قاتل نمیخوایم ، مجلس ترسو نمی خوایم /////// ای ملت آزاده ، آماده ایم ، آماده ////// نه شاه خوبه نه رهبر،هر دو ميشن دردسر /////// رهبر خونخوار آواره گردي،خاک وطن راويرانه کردي،کشتی جوانان وطن آه و وا ويلا،کردی هزاران در کفن آه و وا ويلا،مرگ بر تو مرگ بر تو ... /////// سهراب ما نمرده، ولایته كه مرده ////// ندای ما زنده است ، رهبر این ملت است ////// نداييم، سهرابيم، ما همه يك صداييم ////// ما همه با هم هستیم ، خواهان تغییر هستیم ////// ایرانی میمیرد ، ذلت نمی پذیرد /////// مرگ بر دیکتاتور
وقتی آدم تو خیابون قدم میزنه و یه دیوار نویسی توپ رو میبینه انرژیش چند برابر میشه.
دستتون درد نکنه بچه ها این چند روزه حس میکنم دیوار نویسی ها خیلی زیاد شده .
به نظر من دیوار نویسی باید طوری باشه که حداکثر انرژی رو به مردم و حداکثر عصبانیت رو به مزدوران بده.
برای اینکه به این هدف برسیم باید دیوارنویسی به اندازه کافی بزرگ باشه تا هرکی رد میشه ببینه در اینصورت جلو دیوار نوشته ممکنه چند نفر هم توقف کنند و شروع به عکس گرفتن کنند مثل صحنه ای که امروز وقتی من داشتم عکس میگرفتم پیش اومده بود که این خودش روحیه صد چندان میده. شعار هم باید یه شعار توپ باشه مثل این شعار اولی. جای مناسبی هم باید نوشته بشه ولی روی اموال شخصی و جایی که ممکنه کسی ناراحت بشه نباشه.
شما هم نظرتون رو بگید تا دیوارنویسها استفاده کنند.
عکس آخر روی "نا" رو خط زدن ولی خوب حماقت چماق به دستا رو میرسونه چون هر کی ببینه اولا متوجه شعار اصلی میشه و میفهمه گروههای ناراضی مردم شبها دیوار نویسی میکنن ثانیا میفهمه یه عده احمق مخالف مردم تصمیم داشتن شعار رو از بین ببرند که از پس همین کارهم بر نیومدن.